سید محمد صدرالدینسید محمد صدرالدین، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره
یاسمینیاسمین، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه سن داره

پسری و دختری

پسری و دختری

سلام اولش فقط پسری بود و خاطرات شیرین او / بعدش نی نی جدید اضافه شد و امروز اسم وبلاگون به پسری و دختری تغییر نام داد ....  صبح رفتیم سونو و از خون دوم ... دکتر گفت فی میل !!! یعنی دختری!!!! صدرالدین حالا یک پسر و برادر بزرگ تر و دایی است !!!!
26 فروردين 1393

یک روز شاد بهاری توی پارک

یاد گرفتم خودم سوار الاکلنگ بشم  عاشق اینا هستم دیگه  یادم میاد پارسال با کمک مامی می شستم روی الاکلنگ ... جوجو برو / جوجو بیا  مسافرها پیاده میشن  امتحان ماهی کوچولو دیدی !!! استراحت ورزش ... دوچرخه سواری که خیلی دوست داشتم ... خداحافظ... ...
10 فروردين 1393

بدون عنوان

سلام   بده تو = بریز توی لیوان  بکامون=بستنی  با سس توت فرنگی و کاکائویی  بیب بیب = گوششو جمع میکنه و بوق می زنه ( اینو بابا علی یادش داده )  ماما دچت = ماما دستتو بده یا بزار زیر سرم  عمه گ = عمه دومی  دیگه باباجون و مامان جون هم بلده و  بابا ج = بی جی  ماما س = مدوه  هانی = هاوی  خدا رو شکر دایره لغاتش داره کامل میشه  شربت سن ایچ = اب میوه  تخم مرغ = اگ به انگلیسی  چایی = چاوی  پوو = پلو  حافظه تصویری فوق العاده / خوندن شعر تاب تاب عباسی که فقط تاب تاب و عباسی معلومه و ماما اوی .... و یک توپ دارم قلقلس که فقط فعل هاشو می گه ......
3 فروردين 1393

عیدتون مبارک

سلام عیدتون مبارک .... صد سال به این سالها ... صدرالدین دیروز برای سفره هفت سین بسیار بسیار ذوق کرده بود و هی می گفت تولد تولد مبارک .... کلی هم عیدی گرفته ... دو تا موتور / لباس و پول به مقدار فراوان ... کلی هم شادی کرده با باب اسفنجی که ما برایش گرفتیم .... قرار است جیش را بگوید ..... امین  امسال سه تایی دستمون رو بالا گرفتیم و دعا کردیم ..... پسرک خیلی زیبا بهار رو احساس کرد .... به ما هم خیلی بیشتر خوش گذشت ....
1 فروردين 1393
1